اقسام سئوال
سئوال بر دو قسم است: سئوال حال و سئوال قال.
سئوال حال در عالم وجود، ناسوت، ملکوت و جبروت؛ یعنی در تمام عالم هستی ساری است. مراد از سئوال حال، ربط ممکن و فقر ممکن- آن هم فقر ذاتی او- به واجب و واجب الوجود است. همان حالِ ممکن و نحوه وجودی او، خود نوعی سئوال است.
دوست داشتنی ترین مسائل نزد خدای تبارک و تعالی، در مرتبه سئوال حقیقی است؛ سئوالی که واسطه فیض از خدا می کند؛ یعنی وجود پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آن وجودی که طبق قرآن و روایات، افضل، اشرف و اوسع همه وجودات است و ربط او به خدا فوق العاده است؛ ربطی که کسی جز خود او نمی تواند آن را درک کند:
«لافَرْقَ بَینَهُ وَبَینَ اللَّهِ الّا انَّهُ عَبْدُه.»
محبوب ترین مسائل نزد خدا در مرتبه دوم، استغفار، تذلل، خضوع و انقطاع بر در خانه خدا است تا جایی که پروردگار عالم وعده داده که نه تنها آه و ناله گنه کار را می آمرزد، بلکه حسنه می دهد و نامه درخشانی برایش می آورد: «الّا مَنْ تابَ وَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صالِحًا فَاوُلئِک یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ.»[5] اگر کسی توبه کند، پروردگار عالم گناهان او را به حسنات تبدیل می کند؛ یعنی نامه سیاهش شسته می شود و به جای آن در نامه عملش ثواب هایی که از توبه و راز و نیاز با خدا است، نوشته می شود. در روایات فراوانی می خوانیم که: «پروردگار عالم از آه و توبه گنه کار بسیار خشنود می شود.»[6]
احتمالاتی برای «مسئول منه»[7]
اول: از نظر ادبی کلمه «مِنْ بَهائِک» متعلق به «اسْئلُک» است و ممکن است این کلمه «مسئولٌ منه» باشد؛ یعنی: «خدایا! به در خانه ات آمده ام، از تو بهاء و زیبایی و سیرت می خواهم.» در صورت پذیرش این فرض، در فقرات دیگر دعا هم، آن را نافذ می دانیم. کلمه «بِاَبْهاهُ» هم متعلق به «اسْئَلُک» است؛ یعنی: «خدایا! به در خانه ات آمده ام و تو را به زیباترین زیبایی هایت قسم می دهم.» لذا از نظر ادبی می گوییم «مسئولٌ منه» است. دوم: این است که بگوییم: در جمله «مِنْ بَهائِک»، «مِن» «مِن نَشْویهِ» است. در این صورت معنایش این گونه می شود: «خدایا! به در خانه تو آمده ام و تمام توجهم به زیبایی توست؛ زیبایی که یک دنیا ظرافت، حلاوت و طراوت دارد.»
اگر چنین باشد «مسئولٌ منه» در کلام اصلًا نیامده است؛ یعنی از خدا چیزی خواسته نشده است. می گوید: «خدایا! به در خانه تو آمده ام، توجهم به زیبایی توست و به زیباترین زیبایی هایت تو را قسم می دهم.»
اما برای چه؟؟ نمی گوید. روشن است که از نظر ادبی معنای اول ظاهرتر است، اما از نظر عرفان و راه و رسم عبودیت احتمال دوم قوی است. به نظر می رسد که باید احتمال دوم را بپذیریم و بگوییم «مسئولٌ منه» در این دعا اصلًا نیامده است. چنان چه استاد بزرگوار ما رهبر عظیم الشأن انقلاب، امام خمیمی رحمه الله در جلسه های خصوصی می فرمودند: «دعای سحر، مسئولٌ منه ندارد» یعنی فقط راز و نیاز با خداست.
معنا ندارد عبد وقتی به در خانه خدا می رود، چیزی از خدا بخواهد. او فقط باید خدا خدا کند و وظیفه دیگری ندارد.
لطافت های حذف «مسئولٌ منه»
حذف «مسئولٌ منه» از کلام، لطافت هایی دارد که به بعضی از آن ها اشاره می کنیم:
-حذف «مسئولٌ منه»، افاده عموم می کند؛ بدین معنا که گاهی دعا کننده می گوید: «خدایا! آمده ام از تو بهاء می خواهم.» اما گاهی نمی گوید «بهاء می خواهم» بلکه می گوید: «خدایا! به در خانه ات آمده ام.»برای چه آمده ام؟ «آمده ام تا خیر دنیا و آخرت به من بدهی.» بالاتر، آمده ام تا «مرا عبد خود کنی.»
-حذف «مسئولٌ منه» در کلام، احترام به مولاست، زیرا اگر مسئولٌ منه در کلام باشد معنایش این است که: «خدایا! آمده ام بهاء می خواهم.» اما اگر مسئولٌ منه در کلام نباشد معنایش این است که: «خدایا! تو عالم به حال منی، تو می دانی من چه می خواهم. بنابراین گفتن در مقابل تو غلط است.» این همان جمله ای است که شیخ الانبیاء حضرت ابراهیم علیه السلام در جواب جبرئیل به او گفته است: «جبرئیلُ! حَسبی مِن سُئوالی عِلْمُهُ بِحالی؛[8] او عالم به حال من است، پس برای چه از او چیزی بخواهم؟» حضرت ابراهیم می گوید: جبرئیل! من خدا خدا می کنم، چون وظیفه ام این است.
در این کلام حضرت ابراهیم، مسئولٌ منه وجود ندارد، مگر نه آن که خدا «کریم» است؟ وقتی که مولا «کریم» باشد، معنا ندارد «عبد» از «کریم» چیزی بخواهد، زیرا هر چه از کریمی مثل خدا بخواهد بازهم پست تر و کمتر از کرم او خواسته است. لذا می گوید: «خدایا! به در خانه ات آمده ام.»
چه می خواهم؟. .. آنچه را که کرَم تو اقتضا بکند. معلوم است بالاترین چیزی که کرَمِ خدا اقتضا می کند این است که بنده، بنده بشود و عبودیت را درک بکند. اگر مسئولٌ منه در کلام نباشد معنایش این طور می شود:
«خدایا! ربط محضم، حال که ربط محضم، محتاج به همه چیزم، حالا که محتاج به همه چیزم به درخانه ات آمده ام، تویی مستقل، منم ربط؛ تویی قوی و مبدأ آثار، خدایا! ضعیفی به در خانه تو آمده است.» معلوم است که خداوند قوی و رحیم و بنده پرور، با بنده ضعیف خود چه خواهد کرد: آمرزش و پذیرش.
درست است که «مسئولٌ منه» در دعا نیست، اما حالِ دعاکننده می گوید «مسئولٌ منه» چیست.
عارف از خدا چه می خواهد؟ وصل.
عاشق از خدا چه می خواهد؟ رسیدن به مطلوب، قرب به خدا.
گناه کار از خدا چه می خواهد؟ آمرزش.
فقیر از خدا چه می خواهد؟ غِنا. غِنا از نظر: طبع، دنیا و آخرت.
در حذف «مسئولٌ منه» ادعا این است که:
«ای خدا! به در خانه ات آمده ام، اما همه چیز فراموشم شده است؛ حتی «مسئولٌ منه». خدایا! به در خانه ات آمده ام، آن ابهت تو، سعه رحمت تو، آن عشقی که به تو دارم موجب شده است که دیگر همه چیز را فراموش کرده ام. فقط این را فراموش نکرده ام که به صد زبان بگویم: خدا! این را فراموش نکرده ام که بگویم:
«اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک مِنْ بَهآئِک بابْهاهُ وَ کلُّ بَهآئِک بَهی؛
خدایا! جذبه ات مرا گرفته است. دیگر چیزی جز تو را نمی بینم و درک نمی کنم و به چیزی جز تو، توجه ندارم.»
بنابراین باید گفت که از نظر عارف و عاشق و عبد، این دعا به هیچ وجه، «مسئولٌ منه» ندارد.
پی نوشت ها:
[1] مجلسی، بحارالانوار، ج 95، ص 266.
[2] همان، ج 94، ص 148(باب ادعية المناجاة، المناجاة التاسعة).
[3] كافى، ج 2، ص 519(باب من قال يا الله)، ح 1.
[4] همان، ص 520، (باب من قال با رب)، ح 1.
[5] فرقان، آيه 70.
[6] ميزان الحكمة، ج 1، ص 338.
[7] خواسته و حاجت، آنچه در دعا از خداوند در خواست می شود.
[8] بحارالأنوار، ج 68، ص 155،( باب 63- التوكل و التفويض ...)، ح 70.
نظرات شما عزیزان: